استادی شاگردانش راجمع کردوازآنهاپرسید:چگونه می توانیم لحظه ی دقیق پایان شب وشروع راتشخیص بدهیم؟
یکی از شاگردهاگفت:وقتی ازدوربتوانیم گوسفندی راازسگی تشخیص بدهیم.
شاگرددیگری گفت:وقتی می فهمیم روزشده که بتوانیم یک دانه ی زیتون راازانجیرتشخیص بدهیم.
امااستاد ازاین پاسخ هاراضی نبود...شاگردهاپرسیدند:پس چگونه می فهمیم؟
استادگفت:وقتی غریبه ای نزدیک شودوگمان کنیم برادرمان است؛این لحظه است که شب به پایان می رسد وروزآغازمی شود...
درمامی جهان هیچ بیگانه ای وجود ندارد. (کورسومی کیو)
[ دوشنبه 92/4/10 ] [ 2:58 عصر ] [ جوان امروز ]
[ نظرات () ]